چادر من تو با من بزرگ شدی! با لحظه های زندگیم همراه بودی ...

با من زیر باران ماندی و خیس شدی

با من قد کشیدی... تغییر کردی... با من زیرآفتاب گرمت شد...

رنگ مشکی ات زیر نور آفتاب رنگ باخت تا رنگ از زندگی ام نبازد 
تو با من بزرگ شدی .. گاهی چادرم خاکی می شود
چادر مشکی ام از در و دیوار شهر خاکی می شود ..
از حرف های سیاه خاکی می شود !
گاهی چادرم را خودم خاکی می کنم!
چادرم را می شویم تا غبار شهر را از رویش پاک کنم...