میل آمدن

باید بیایی و کمی تربت بیاری

بی حجاب یا بد حجاب

 بی حجاب یا بد حجاب، همچون شاخه ای بیرون از حصار باغ است که طمع هر رهگذر را به سوی خود جذب می کند. هر شاخه ای که از از باغ بیرون آرد سر، در میوه ی آن طمع کند راهگذر، گل عفاف در بئستان حجاب میروید و عطر پاکی ، وجود زنان محجبه را قیمتی می کند. آنان که از سیرت بالای خود محرومند، به نمایش صورت خود می پردازند.


۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۶ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
yasaman donya

مهدی جان...

مهدی جان آقای خوبم

هنوز آنقدر بی معرفت نشدم،

اگر چادرم دل نازنینت را شاد می کند، به روی چشم آقا

قابل شما را ندارد، چادر می پوشم!

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۰۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya

معذرت

با عرض معذرت...

این چند وقت به اینترنت دسترسی نداشتم و نتوانستم مطلب بذارم!

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۰۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya

خدایا

خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خود ...

چیزی را دارم

که تو در عرش کبریای خود نداری

من چون تویی دارم

و تو چون خودی نداری

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya

فاطمیه


زنی شهید میشود ، زنی به نام فاطمه (س)

مدینه تلخ میشود ، برای کام فاطمه (س)

دری شکسته میشود ، دو دست بسته میشود

حــــیدر سکوت می کند ، به احترام فاطمه (س)

ایام فاطمیه بر شما تسلیت باد

۲۴ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۷ ۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya

عشق...

۲۴ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۵۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya

زندگی من در دوران قاجاریه

دو برگ از زندگیم دوران خوشی بود. چون ایرانیان فبل از آنکه مسلمان شوند، به من احترام می گذاشتند و بعد از اینکه مسلمان شدند نیز از من بیشتر مراقبت می کردند. ولی از زمان قاجار دشمنان اسلام خواستند مرا کنار بگذارند که البته موفق نشدند. در دوران قاجاریه زنان و دختران، مرا در رنگ های سفید و آبی و تیره و سیاه می پوشیدند و خیلی ها مرا با گلدوزی های طلایی تزیین می کردند. یکی از پادشاهان ایران در آن زمان فتح علی شاه قاجار بود. زندگی من در دوران پادشاهی او بد نبود، اما وقتی محمد شاه قاجار پادشاه ایران شد، انگیلیسی ها برای اینکه  بتوانند کالاهای خودشان را به ما بفروشند، به ایران آمدند. آن ها بعضی از کارخانه های ایران را در اختیار خودشان گرفتند، تا بتوانند مردم ایران را فریب بدهند و بگویند لباس های آن ها زشت و لباس های غربی ها قشنگ است. می خواستند زنان ایرانی به جای پوشیدن من و لباس بلند، از لباس کوتاه و تنگ که ساخته ی دست خودشان  بود، استفاده کنند تا به گناه آلوده شوند. زنان و دختران ایرانی بسیار فهمیده بودند و فریب انگیلیسی هارا نخوردند. البته عده ای هم بودند که خیال کردند اگر به حرف انگلیسی ها گوش دهند پیشرفت می کنند، ولی در حقیقت آن ها فریب خورده بودند.

ادامه مطلب...
۰۳ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya

چادرمن ...


چادر من تو با من بزرگ شدی! با لحظه های زندگیم همراه بودی ...

با من زیر باران ماندی و خیس شدی

با من قد کشیدی... تغییر کردی... با من زیرآفتاب گرمت شد...

ادامه مطلب...
۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۳۲ ۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
yasaman donya

چفیه و چادر

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، یکی از خاطراتش را این چنین روایت می کند: یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحان زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند. اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه ی آن ها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خون ریزی شدیدی داشت    .

ادامه مطلب...
۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۴۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
yasaman donya

زمستان


آهای زمستان!
حواست جمع باشد
دور تو و هوا و عاشقانه هایت را خط می کشم
اگر با آمدنت
آقای من یک سرفه کند


۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۰۰ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
yasaman donya